سوال مهم از دولت؛ کلاهتان را قاضی کنید آیا اعلام یک روز عزای عمومی سزاوار داریوش مهرجویی نیست؟
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۹۸۷۴۸
آفتابنیوز :
برای داریوش مهرجویی چه میتوان نوشت؟ این دو روز هر آنچه باید، درباره او نوشته و گفته شده است. در سینمای ایران حتی بالاتر از آن در تاریخ فرهنگ و هنر ایران، مگر کسی میتواند جایگاه بی بدیل مهرجویی را نادیده بگیرد؟
او جز معدود هنرمندان تاثیر گذار بر چند نسل است، بدون شک جریان روشنفکری فرهنگ و هنر ایران به او مدیون است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
براساس نتایج یک نظرسنجی در سال ۱۳۸۳، مهرجویی با خلق هفت شخصیت، بیشترین شخصیت سینمایی ماندگار را در سینمای ایران خلق کردهاست. همچنین، شخصیت حمید هامون در فیلم هامون، ماندگارترین شخصیت در تاریخ سینمای ایران دانسته شده است.
مهرجویی بارها جزء برترین فیلمسازان تاریخ سینمای ایران انتخاب شده، از جمله در نخستین رأیگیری مجلهٔ فیلم به سال ۱۳۶۷ و در رأیگیری سال ۱۳۷۸ مجلهٔ دنیای تصویر و در نظرسنجی سال ۱۳۸۱ مجلهٔ نقد سینما. او در رأیگیری ۱۳۹۸ مجلهٔ فیلم به عنوان بهترین کارگردان تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.
حتی اگر فیلمهای او بر شخصی به طور مستقیم هم اثرگذار نبوده باشد، اتفاقاتی که فیلمهای او رقم زده را که دیگر نمیتوان انکار کرد، برای مثال فیلم دایره مینا ساخته سال 1353 او باعث شد تا تاسیس سازمان انتقال خون ایران به عنوان یک نیازی ضروری جامعه قلمداد شود و شکل بگیرد که پیشتر مفصل در این باره نوشته شده است.
در سال 1395 علی اکبر پورفتحالله، مدیرعامل وقت سازمان انتقال خون ایران، در مراسم نمایش دایره مینا و تقدیر از داریوش مهرجویی گفت: «خوشبختانه ایران در خصوص اهدای خون توانسته همپای کشورهای توسعهیافته عمل کند و 100 درصد خون اهداء شده در ایران داوطلبانه و به شکل ایثارگرانه است. همه ما مرهون حرکت بزرگ داریوش مهرجویی در این زمینه هستیم.»
4 فیلم بانو، سارا، پری و لیلا در پرداختن و نشان دادن زنان و معضلات مختص بههر کدام از آنها در تاریخ سینمای ایران اتفاقی بدون تکرار است.
در فیلم بمانی (1380) بر روی معضل خودسوزی دختران و زنان گذاشت، در مهمان مامان (1382) به بخشی از جامعه پرداخت که با سیلی روی خود را سرخ نگه میدارند اما برای مهمان سرزده همه چیز خود را در طبق اخلاص میگذارند. در سنتوری (1386) به اعتیاد و اثرات مخرب آن در زندگی یک جوان با استعداد و متعلق به بخش مرفه جامغع پرداخت. در نارنجی پوش (1390) به پاکیزگی محیط زندگی و محیط زیست روی کرد و ...
حال پایان راه چنین گنجینهای با چنین فاجعهای رقم خورده است.
کلاهتان را قاضی کنید آیا اعلام یک روز عزای عمومی در سراسر کشور سزاوار این بزرگمرد هنر نیست؟ اهالی سینما اعلام 3 روز عزای عمومی کردند ولی واقعا تاثیرات داریوش مهرجویی بسیار بیشتر از جهان سینماست و این اعلام عزای عمومی در سراسر کشور کمترین کاری است که برای او میتوان انجام داد.
شهرداری و نهادهایی که بیلبوردهای شهرها را در اختیار دارند و با تابلوهای شعر و تصویر شاعران و ... میخواهند خود را علاقمند به فرهنگ و هنر نشان دهند، امیدوارم برای یاد و نام داریوش مهرجویی تعلل نکنند.
البته خاطرنشان کنم که طلب داریوش مهرجویی از این مملکت بسیار بیشتر از یک روز عزای عمومی و چند بیلبورد در سطح شهر است ولی این حداقلها را هم باید یادآوری کرد.
روحش شاد و یادش همیشه ماندگار است.
منبع: عصرایرانمنبع: آفتاب
کلیدواژه: قتل داریوش مهرجویی عزای عمومی تاریخ سینمای ایران داریوش مهرجویی روز عزای عمومی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۹۸۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خطر اعتراضات دانشجویی آمریکا بیخ گوش بایدن
به گزارش همشهری آنلاین، رامین مهمانپرست؛ سخنگوی سابق وزارت امورخارجه،در روزنامه همشهری نوشت، دولتهای غربی و آمریکا در قبال سیاست خارجی خود، قبل از هر چیزی دست به فضاسازی و کنترل افکار عمومی میزنند تا از این طریق بتوانند سیاستهای خود را ولو اینکه با تمام اصول انسانی و اخلاقی مخالف باشند، پیگیری کنند؛ به تعبیری آنان به وسیله زمینهسازی و تبلیغات رسانهای وجههای مثبت و توجیهپذیر از اقدامات خود به نمایش میگذارند. در قبال درگیریها و نزاعهای موجود در خاورمیانه هم وضع به همین شکل بوده است. آنان هرگاه که جنگ و تقابلی بین نیروهای مقاومت فلسطینی، حزبالله و سایر مبارزان محور مقاومت با رژیم اشغالگر صهیونیستی رخ میداد، سعی میکردند چهرهای تروریستی از مقاومت نشان دهند که منافع ملی و مشروع اسرائیل را به خطر انداخته است؛ به تعبیری در طرح آنان طرف مثبت ماجرا اسرائیل بود و طرف منفی آن محور مقاومت!
امروزه پس از ضربه طوفانالاقصی به صهیونیستها موضوعی که به شدت برای جبهه غرب سخت و سنگین تلقی میشود، آگاهی و هوشیاری مردم کشورهای غربی و آمریکا از جنایاتی است که توسط اسرائیلیها در نوار غزه رخ میدهد. پس از عملیات طوفانالاقصی و زیر سؤال بردن حیثیت نظامی و امنیتی اسرائیل توسط مقاومت، نتانیاهو و کابینه اسرائیل برای ترمیم این آبروریزی و بهبود زخمی که از مقاومت خوردند بیرحمانهترین جنایات را در نوار غزه پیگیری کردند که نتیجه آن شهادت بیش از ۳۰هزار فلسطینی است.
همین جنایات گسترده اسرائیلیها در نوار غزه موجب شد تا بیداری و آگاهی قابل توجهی در غرب و آمریکا بهوجود بیاید. افکار عمومی در این کشورها به خوبی از فریب رسانهها آگاه هستند و آن تصویری که در طول این سالها از مقاومت و اسرائیل ترسیم کرده بودند، به هم ریخته و آشکار شده که این صهیونیستها هستند که با کمک دولتهای غربی دست به جنایات وحشتناک در غزه میزنند و از آن سو مردم فلسطین در یک نبرد نابرابر و غیرمتوازن از سرزمین و حقوق خود دفاع و مقاومت میکنند.
این بیداری برای آمریکا و غرب بسیار خطرناک است؛ بالاخص وقتی اعتراضات دانشجویی ضداسرائیل و سیاستهای آمریکا به دانشگاهها کشیده شده است؛ چرا که دانشجو بهعنوان قشر پیشرو و پیشتاز جامعه قدرت انتقال سریعتر مسائل را دارد و افکار عمومی را میتواند به سمت دیگری هدایت کند. این دقیقاً همان چیزی است که برای آمریکاییها خطرناک است و قدرت تحمل آن را ندارند.
علاوه بر این، به زمان انتخابات آمریکا نزدیک هستیم و بایدن از رقیب خود که ترامپ باشد از لحاظ مقبولیت عمومی عقبتر است؛ لذا سعی دارد با مدیریت شرایط خاورمیانه دستاویزی در جهت تبلیغ به نفع خود داشته باشد، اما این اعتراضات فراگیر دانشجویان و استادان آمریکایی و افشاگری جنایاتی که با کمک دولت بایدن رخ داده است، نقشههای آنان را تحت تأثیر قرار داده و عصبانیت دولت آمریکا را نسبت به این تظاهرات که بر مبنای دمکراسی و آزادیخواهی شکل گرفته، برانگیخته است.
دقیقاً در چنین شرایطی است که دست دولتهای غربی، رو میشود و نشان میدهد شعارهای زیبا و فریبنده حقوق بشری مبنی بر آزادی بیان و انساندوستی تنها برای غربیها ابزارهایی برای پیشبرد سیاستهای آنهاست.